top of page
Writer's pictureLoabat

من ⁧ فریبا زارعی⁩ هستم.


من کشته شدم، در تاریخ ۱۸ شهریور ماه ۱۴۰۲. بیست و شش سالم بود، متولد؟. فرزند قهرمان، اهل روستای قلاتجیرو از توابع شهرستان ارسنجان در استان فارس، ساکن شهرستان فسا و دانشجوی انترن ترم آخر رشته پزشکی ورودی ۹۴ در دانشگاه علوم پزشکی فسا در استان فارس بودم و تو خوابگاه زینبیه ۲ زندگی میکردم.

‏یکسال از کشته شدن مهسا امینی و اعتراضات سراسری گذشته بود. من تا به حال چندین بار توسط اداره اطلاعات احضار شده بودم و مجبورم کرده بودن به سئوالاتشون جواب بدم. روز ۱۸ شهریور ماه بود، اونروز من کشیک بودم و با یکی از مدیرای بیمارستان جر و بحث و درگیری لفظی داشتم. زمانی که بیمارستان بودم عوامل رژیم مخفیانه منو مسموم کردن، وقتی شیفتم تموم شد و برگشتم خوابگاه حالم اصلا خوب نبود، به دوستام زنگ زدم و گفتم احتیاج به کمکشون دارم و ازشون خواستم بیان به خوابگاهی که ساکن بودم. دوستام اومدن ولی مامورای مزدور حراست علی رغم اصرار و وضعیت بد جسمی من بهشون اجازه ندادن بیان به اتاقم و منو ببینن و بهانه آوردن که وقت ورود به خوابگاه گذشته!! اون شب من بر اثر مسمومیت جان باختم…ولی هیچکس خبردار نشد. فردای اونروز وقتی دوستام متوجه غیبت من شدن و جواب تلفناشونو ندادم خیلی نگران شدن و دوباره اومدن خوابگاه، وقتی موفق شدن بیان اتاقم با جسم بیجون من مواجه شدن.

‏مرگ من توسط مزدورای حکومتی جعل شد، اونا اعلام کردن من با مصرف داروهای خواب آور خودکشی کردم!

‏پیکر بیجون من در تاریخ ۲۰ شهریور ماه ۱۴۰۲ در زادگاهم ارسنجان و در گلزار امامزاده علی ولی الله مظلومانه به خاک سپرده شد…

‏مراسم سوم و هفتم هم در تاریخ ۲۳ شهریور ماه در حسینیه امامزاده علی ولی الله برگزار شد.

‏استادا و دانشجوهای دانشگاهم در تاریخ ۲۱ شهریور ماه مراسم ترحیمی در مسجد دانشگاه به یادم برگزار کردن.

‏هموطن کشته شدن من یه جنایت و قتل حکومتی بود. من با هزاران آرزو دفن شدم در حالیکه سالها برای جایگاهی که بهش رسیده بودم تلاش کردم و به عنوان یه پزشک هدفم کمک به هموطنام بود، ولی نذاشتن…الان زیر خروارها خاک آرمیدم ولی تو هنوز هستی و میتونی تغییر ایجاد کنی. برای آزادی خودت و پایمال نشدن خون جانباخته ها مبارزه کن، روز آزادی ایران به یاد منم باش….💔

bottom of page